معصومه اسماعیلی
چکیده
یکی از مبناییترین مباحث فلسفی بحث از اصالت وجود یا ماهیت است که در موضعگیریهای فکری - فلسفی نقش تعیینکنندهای دارد. ملاصدرا «اصالت وجود» را بعنوان مبنای حکمت متعالیه با ادلّه محکم اثبات نمود و با بررسی حکمای پیش از خود، مشائیان را قائل به اصالت وجود و اشراقیان را اصالت ماهوی نامید. هرچند مسالهی اصالت وجود یا ماهیت نزد ...
بیشتر
یکی از مبناییترین مباحث فلسفی بحث از اصالت وجود یا ماهیت است که در موضعگیریهای فکری - فلسفی نقش تعیینکنندهای دارد. ملاصدرا «اصالت وجود» را بعنوان مبنای حکمت متعالیه با ادلّه محکم اثبات نمود و با بررسی حکمای پیش از خود، مشائیان را قائل به اصالت وجود و اشراقیان را اصالت ماهوی نامید. هرچند مسالهی اصالت وجود یا ماهیت نزد حکمای متقدّم بدین گونه مطرح نبوده، لکن با بررسی آثار و عبارات ایشان میتوان یکی از طرفین مساله را به آنان نسبت داد. این پژوهش درصدد است تا نشان دهد با وجود تصریح عبارات و موضعگیریهای غیاثالدین بر «اصالت ماهیت»، لکن چون در آن زمان مسالهی اصالت وجود یا اصالت ماهیّت هنوز به درستی تنقیح نشده و وی به تبعات اصالت وجود یا ماهیت التفات نداشته، نظراتش در برخی از مباحث همچون وجود ذهنی، اشتداد در کیف، استکمال نفس و نفی ماهیت از واجبالوجود با «اصالت ماهیت» ناسازگار است.